سـوآل عجیبی ست که بپرسیم: آیا نویسنده مسوول است؟ مسلّمن نویسنده همیشه مسوول است: در مقابل قوانینی که به رسمیّت…
بلانشو
با «آنِ مرگم» موریس بلانشو نوشتارش را به آخر میرساند. کتاب در تاریخ ۲۲ سپتامبر ۱۹۹۴ به چاپ میرسد،…
در سال ۱۹۸۱، مجلهی نوول اوبسروآتور ویژهنامهای منتشر میکند. از تعدادی نویسنده دعوت میشود تا به این پرسشها پاسخ بگویند:…
نه فاضلام نه جاهل. خوشیهایی داشتهام. اینکه چیزی نیست: زندگی میکنم و این زندگی بیشترین لذت را به من میبخشد.…
نگاهداریی گلِ سرخ، نگاهداریی خروش وَ، به وقتِ ناپدید شدن، خارج از تمامیی خاطرات، به یاد آوردن: تسلّیی مگو، دوام…
هرچه کنیم، بینهایت کوچک، بیاندازه ناچیز است، به چشم نمیآید، نامرئیست، شاید اصلن به حساب نیاید، امّا اگر بخواهیم خودمان…
ما همهگی به سمتِ ویرانی میرویم: هرکس به شیوهی خودش، با شجاعت و شهامت، یا با ترس و بزدلی، با…
باری، سکوت ضرورتِ نوشتار است. چرا؟ برخلافِ ویتگنشتاین (دستِ کم آنچه به صورتِ سطحی از او نقل میشود)، باید بگویم…
نوشتن، خود را فراسوی مرگ قرار دادن است - مرگی که یک لحظه جستوجوی دیگری را ممکن میکند، رابطهای بیارتباط…
کارِ خودتان را بکنید. طوری اقدام کنید که انگار من، نه استعداد، که دستِ کم سن و سالِ هومر را…