رُنه شارِ عزیز،
سرخوردهگی را میشناختم — همان که مرگ هم درماناش نمیکند. با موهبتی که از سوی شما به سمتِ من میآید، در حضور، در فاصله، عاقبت میفهمم که سرخوردهگی شجاعت است. خودم را به کلامتان میسپارم، کلامِ شعر، وَ به آن وفادار میمانم ؛ نگاهداریی گلِ سرخ، نگاهداریی خروش وَ، به وقتِ ناپدید شدن، خارج از تمامیی خاطرات، به یاد آوردن: تسلّیی مگو، دوام میآورد، آغاز میشود.
دیگر از صفحهی نخست پیشتر نخواهم رفت.
در وفاداری، مهر،
با قدرشناسی
موریس بلانشو