یان همه چیز را با هم میخواست، میخواست کتاب را نابود کند، و نگرانِ کتاب بود. به خاطرِ من هفتهها…
مرض مرگ
نباید بشناسیدش، باید هم زمان همه جا دیده باشیدش، در هتل، در خیابان، در کافه، در کتاب، در فیلم، در…
هرگز
هرگز. در پهلوی هکرچ به معنیی یک بار، هر، هرگز، ابدن، هیچ وقت، هیچ زمان، هگرز. هرگیز، به هیچ وجه. به دستِ پرهام شهرجردی