نگاهداریی گلِ سرخ، نگاهداریی خروش وَ، به وقتِ ناپدید شدن، خارج از تمامیی خاطرات، به یاد آوردن: تسلّیی مگو، دوام…
هرگز
هرگز. در پهلوی هکرچ به معنیی یک بار، هر، هرگز، ابدن، هیچ وقت، هیچ زمان، هگرز. هرگیز، به هیچ وجه. به دستِ پرهام شهرجردی